وای وای من آمده ام...
تق تق تق
کیه کیه در میزنه من دلم میلرزه...
سلام سلام، خوش اومدی دوست خوبم، صفا آوردی، امیدوارم که حالت خوبه خوب باشه و رو به راه و رو به رشد باشی...😊
اپیزود صفر: آشنایی
من سجادم، یک مهندس مکانیک سابق ( البته از نوع بیومیمتیک )
بیومیمتیک چیه؟ خب به انگشتان مبارک یک زحمتی بده و برو تو گوگل سرچ کن 😄
5 دقیقه بعد...
فرض میکنم رفتی سرچ کردی و اومدی 👀 داشتم میگفتم، آها چرا گفتم مهندس سابق؟ چون الان دیگه چند سالی میشه که وارد دنیای شگفت انگیز تبلیغات شدم و به کمک رفیقم علی تو این زمینه گروه تبلیغاتی ادینوَر رو تاسیس کردیم و با همراهی یک تیم جمع و جور و خلاق به کسب و کارهای مختلف انواع خدمات تبلیغاتی رو ارایه میدیم.
میخوای بیشتر در موردم بدونی و اینکه چجوری شد که از بیومیمتیک رفتم سراغ تبلیغات؟ همهی داستان رو که نمیشه تو اپیزود صفر لو داد... این و باقی ماجراها باشه برا اپیزودهای بعدی دیگه 😄
ولی اشکال نداره... ی کوچولو از خودم و علایقم میگم، اما فقط در قالب هشتگ، روده درازیها باشه واسه اپیزودهای بعدی 😅
#آشپزی #دنیای_فانتزی #دنیای_اساطیری #شناخت_مردم #خودشناسی #داستان #گیم
خب خب خب...
این بود اپیزود آشنایی اولیه با اینجانب... تو از خودت و دنیا و علایقت واسم بگو... دوست دارم در موردت بدونم، چیکارا میکنی، روزها و شبهاتو چجوری میگذرونی، به چه کاری مشغولی و دغدغهی این روزهات چیه... 😊
راستی، تا یادم نرفته بگم که چای دارچین عسل رو تازه دم کردم و گرمه، کلوچهی نارگیلی و گردویی نرم هم تدارک دیدم، بفرمایید با همدیگه چای و کلوچهای نوش جان کنیم و گپ بزنیم و از در و دیوار و زمین و زمان بگیم... ☕🍪🥧
از طرف سجاد
برای تویی که تا اینجا اومدی و متن رو تا انتها خوندی ✉️🌻
- ۰۳/۰۱/۰۲
خودتو معرفی نمیکردی میگفتم پیج حمید جبلی باشه 😄